مدیریت هیجان همواره یکی از بحثهای مهم در حوزه روانشناسی برای متخصصین و دانشجویان روانشناسی و مشاوره است. همانطور که در متن قبلی اشاره شد، در این بخش به تفصیل در مورد گامهای مدیریت هیجان صحبت میکنیم. والد بودن سخت است، استرسی که این امر با خود به همراه دارد یا شما را آشفته میکند و یا منفعت قابل توجهی را برای شما در پی خواهد داشت. با گامهای مدیریت هیجان همراه شوید و خواهید دید که چگونه در شرایط سخت به شما یاری میرساند و چگونگی تجربهی پیشرفت در رابطه و درک عمیق هیجان را نشان خواهد داد. در ادامه به شرح 5 گام اصلی در مدیریت هیجان خواهیم پرداخت.
مدیریت هیجان، گام اول: همدلی
گام اول که والدین باید به آن بپردازند همدلی است. هنگامی که کودک در حال تجربهی یک هیجان منفی است، خود را جای کودک بگذارید و به یاد بیاورید که تجربه کردن آن حس در کودکی چه معنایی برای شما داشت و اینکه بیشترین چیزی که در آن لحظه میخواستید حمایت و درک متقابل بود. با تصور کردن شرایط کودک و احساسات وی در آن لحظه، میتوان به جای سرزنش کردن وی و بیرون از گود دیدن مسأله، به شفقت و همدلی با او بپردازید.
مدیریت هیجان، گام دوم: در نظر گرفتن ابراز هیجانات به عنوان موقعیتی برای آموزش و صمیمیت
گام دوم در مدیریت هیجان بیان میکند که هیجانات منفی مشکلاتی نیستند که باید با آنها دست و پنجه نرم شود بلکه فرصتی برای آموزش و بهبود روابط هستند. کار کردن با هیجانات کودک، پردازش آنها و نشان دادن اینکه به او توجه دارید، میتواند در رشد بهینه او موثر باشد و او را تشویق کند تا در شرایط سخت زندگی به شما مراجعه کند و این اعتماد باعث ایجاد صمیمیت در روابط شود. بنابرین، دفعه بعد که کودک شما در اثر یک مشکل، هیجانات منفی چون ترس، عصبانیت و غمگینی را تجربه کرد، از موقعیت در جهت و آموزش استفاده کنید.
مدیریت هیجان، گام های 1 و 2:
در این بخش، دو گام نخست را به صورت گامهای عملیتر شرح میدهیم.
- اگر در خانه کودک دارید، با اسباببازی شروع به بازی کنید. صحنهای را به وجود بیاورید که در آن اسباببازی کودک شما، عصبانی، غمگین یا ناامید شده است و راههای مختلفی را که اسباببازیهای دیگر میتوانند به او کمک کنند را نشان دهید. نقش بازی کردن و به اشتراک گذاشتن یک داستان اغلب بهترین روش برای آموزش هیجانات به کودک است.
- اگر متوجه شدید که کودک شما در حین بازی با اسباببازیها، هیجانات شدیدی را ابراز میکند به تجربهی آنها علاقه نشان دهید. مکالمهای را با آنها شروع کنید تا متوجه شوید چرا اینگونه احساس میکنند. بر اساس هیجانی که کودک نشان میدهد، سوالاتی مانند ” آیا الان ترسیدهای؟ ” ” آیا واقعاَ هیجانانگیز بود؟” ” دوست داری بیای نزدیک و من را نوازش کنی؟ از او بپرسید و خود را جای او بگذارید.
- هنگامی که در ماشین هستید یا در حال صرف وقت با کودک خود هستید، شروع به داستان گفتن کنید. شخصیتهای تخیلی خلق کنید که در نقاط خاصی از داستان در حال تجربه ی مشکلات هیجانی هستند. با هم همکاری کنید تا راهحلی برای مشکلات آنها پیدا شود.
به یاد داشته باشید که این تمرینات به صورت مقطعی موثر نخواهند بود، بلکه باید پیوسته و به صورت مکرر انجام شوند تا کودک به رشد هیجانی بالایی دست پیدا کند و قادر به شناسایی و پردازش هیجانات خود باشد.
گامهای سوم تا پنج را در لینک زیر مشاهده کنید. گامهای مدیریت هیجان (بخش دوم)
پست های مشابه: