دکتر محمدعلی بشارت ، استاد روان شناسی دانشگاه تهران، برترین پژوهشگر حوزه علوم انسانی در کشور و داوطلب انتخابات شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار سایک نیوز عنوان کرد:
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در این دوره باید جایگاهش را در سطوح مختلف حقوقی، حرفه ای و اجتماعی تثبیت کند.
وی در پاسخ به این سوال که، به نظر شما اولویت های کاری سازمان نظام در این دوره چه مواردی باید باشد، ادامه داد: این وظیفه خطیر مستلزم اقداماتی است که به بعضی از آنها به فراخور این گفتگو اشاره می کنم.
سازمان باید دو اقدام عاجل و فوری را در دستور کار خود قرار دهد. در شرایطی که روانشناسی و مشاوره، به دلیل ناآگاهی مسولان تصمیم گیرنده از یک سو و اختلافات فشل کننده دوستان و همکاران صنفی از سوی دیگر، مظلوم واقع شده و فرمان هبه و بخشش پاره های تن این رشته به گرسنگان گوشت های قربانی که شکم هاشان سیرایی ندارد صادر گشته است؛ سازمان می تواند با انسجام و درایت جلوی این شبیخون علمی را بگیرد و باید که چنین کند.
اعضای سازمان و اهالی این رشته ها نباید تا تحقق اهدافی که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنم خواب راحت داشته باشند. به هستی و هویت علمی ما حمله شده، ما در نقطه مهمی از تاریخ این علم هستیم، نباید اجازه بدهیم که نااهلان با خیالی آسوده و با سوء استفاده از شرایط ضعف و فترت داخلی، دستاوردها و میراث گرانسنگ همه کسانی را که در راه اعتلا و پیشرفت این علم از هستی های بی همتایشان گذشتند، یک شبه به تاراج برند.
بنده بر این باورم که ما می توانیم به خوبی از پس دفاع از هویت علمی خودمان برآییم، آن گونه که نه تنها دیگر کسی هوس طمع به علم ما نکند، که همگان در برابرش سر تعظیم فرود آورند. دوستان هم رشته ای، همکاران و دانشجویان عزیز، ما می توانیم از این هجمه و هجوم و تهدید یک فرصت تاریخی طلایی بسازیم. این تمام انگیزه و فلسفه حضور اینجانب در انتخابات دوره چهارم سازمان نظام است؛ بازسازی هویت علمی روانشناسی و مشاوره ایران! ما به حول و قوه الهی و با استفاده از همه ظرفیت های موجود، نه تنها بدخواهان را پشیمان خواهیم کرد که واقعیت علم روانشناسی و مشاوره را هم به مسولان و هم به آحاد مردم ایران باز می شناسانیم. ما از این تهدید بزرگ یک فرصت بزرگتر می سازیم و تاریخ نوین علممان را شایسته تر از گذشته رقم می زنیم. باید با استعانت از همه ظرفیت ها، رنسانس قرن را برای روانشناسی و مشاوره فراهم آوریم. کاری کنیم که همگان با ماهیت روانشناسی و مشاوره آن گونه آشنا شوند که دیگر هیچ سیاستمدار و مسولی به خود اجازه ندهد حتی فکرش را هم بکند که هیچ، حتی بدون باز کردن حساب ویژه برای روانشناسی، فکر نکند؛ کاری کنیم که کسی به خود اجازه ندهد در راس وزارت ما یک پزشک بگمارد و هیچ پزشکی هم به خود اجازه ندهد وزارت ما را تصاحب کند. فعلاً شهر هرته، اما کاری می کنیم که دیگر چنین نباشد؛ و بنده اعتقاد راسخ دارم که این کار از یک سازمان نظام قدر و قدرتمند و فهیم بر می آید و باید براید وگرنه باید برود و بمیرد!
اما داستان به همین جا ختم نمی شود. سازمان نظام در راستای این اقدام عاجل و فوری باید ملک اجاره ای و قرض خود را از وزارت بهداشت باز پس بگیرد! ما انتظاری از یک وزیر پزشک نباید داشته باشیم، وزیری که خود باید اولین مدعی باز پس گیری بخش آموزش از وزارت بهداشت باشد؛ بخشی که در گذشته به دلیل محدودیت های تاریخی وزارت فرهنگ و آموزش عالی آن زمان به وزارت بهداشت سپرده شد.
امروز که بحمدالله همه ظرفیت ها از نظر ساختاری در وزارت علوم فراهم است دیگر هیچ توجیه منطقی، علمی و سازمانی وجود ندارد که همچنان این پاره تن وزارت علوم تحت قیمومیت دیگران باشد؛ قیمومیتی که از اصل ناصواب بوده است. تا این جا را باید دور چهارمی های سازمان نظام در یک گام با همتی بلند و تلاشی خستگی ناپذیر یک سره کنند.
دکتر بشارت در ادامه با پاسخ به این سوال که صرف دفاع از مرزهای علمی حرفه کافی است و آیا مشکلات دیگری در این زمینه وجود ندارد، افزود: گام بعدی، پس از این پیروزی و افتخار آفرینی علمی در گام نخست که من به لطف خداوند و همت دوستان به آن کاملاً امیدوار و خوش بین هستم، سازمان باید با اقتدار علمی به سراغ آنچه که تحت عنوان برنامه تحول در علوم انسانی مطرح شده و دامنه اش روانشناسی و مشاوره را هم فرا گرفته (یعنی سوزانده!) و در غیاب اساتید بزرگ و متخصصان رشته های روانشناسی و مشاوره، و البته با هدف های پیدا و پنهان ویژه، ساخته و پرداخته شده برویم؛ برنامه ای که اشکالات جدی دارد و نتیجه اش تضعیف بنیان های علمی و آکادمیک این رشته ها است. گرچه پویایی دانشگاه و بیداری اهالی دانشگاه پیش از این هم نشان داده است که از این موانع عبور خواهد کرد، اما چاره مقابله با هدف های غیرعلمی این برنامه هم همت اعضای سازمان نظام و اهالی علم و دانشگاه را می طلبد و سازمان می تواند در این راه پیشگام باشد. پرداختن به جزئیات این حرکت اصلاحی در حوصله این گفتگو نیست و در جای خود اگر فرصتی پیش آمد به طور مشروح در مورد آن صحبت خواهم کرد.
کاندیدای چهارمین دوره انتخابات شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی در پاسخ به خبرنگار سایک نیوز ادامه داد: ضمن تشکر از اقدامات صحیح و سازنده همکاران محترم و اساتید بزرگوارم در دوره های گذشته سازمان، اشکالات جدی هم بر بعضی کارهای سازمان وجود دارد که باید در موردشان به فکر چاره فوری باشیم (البته کارهایی هم هست که اصلاً نشده و باید بشود.)
توجه به منافع حرفه ای و صنفی روانشناسان و مشاوران باید دغدغه اصلی سازمان باشد که به نظرم متاسفانه تا کنون نه تنها نادیده گرفته شده، که بعضاً خلاف آن عمل شده است! برای مثال، دریافت این مبلغ وجه به عنوان حق عضویت و صدور کارت و صدور پروانه و مجوز تاسیس مرکز و بعدش هم برو به امون خدا اصلاً صحیح نیست. سازمان باید جداً و با فوریت در این خصوص تجدید نظر کند. باید اگر هم بناست مبلغی دریافت شود منصفانه باشد؛ منصفانه یعنی نگاه کردن به جیب خالی دانشجویان عموماً بیکار و بی پولمان، منصفانه یعنی این که اگر کسی دلش نخواست چند سالی عضو سازمان باشد بعد تصمیم گرفت که عضو شود با جریمه سنگین پرداخت حق عضویت سال هایی که عضو نبوده مواجه نشود. واقعاً سازمان تا کنون بر اساس چه منطقی به خاطر هر روز که می گذرد همه را بدهکار می کند؟ اگر کسی نخواست مثلاً سال های ۹۲ تا ۹۵ عضو باشد و بعد به دلیلی خواست سال ۹۶ عضو شود چرا باید برای سال هایی که عضو نبوده وجهی پرداخت کند؟ اصلاً منطقی و منصفانه نیست. تاز وجهی که اصل مقدارش هم به نظرم برای این قشر گزاف است و باید حتماً تجدید نظر شود. تازه از این اشکال که بگذریم، سازمان در قبال دریافت این وجوه چه کاری برای عضو می کند؟ چه سرویسی را به وی می دهد؟ تا کنون در یک کلام هیچ!
سازمان باید اگر ممکن باشد اصلاً برای این امور وجهی دریافت نکند و اگر هم به دلایلی لازم باشد به حداقل بسنده شود آن هم در قبال تعهد برای بعضی از سرویس ها (مثلاً گرفتن امتیاز شرکت در کنفرانس های داخلی بدون پرداخت حق ثبت نام یا پرداخت نیم بها، فراهم ساختن امکانات شرکت اعضا در یک سری سمینارهای سازمانی و برنامه های آموزشی رایگان و …). سازمان باید اصل هزینه هایش را از محل ردیف هایی که باید در سیستم برنامه های بودجه ای سالانه دولت در نظر گرفته می شوند تامین کند.
یک مساله مهم دیگر حرفه ای و صنفی برای روانشناسان و مشاوران که بر عهده سازمان است و تا کنون دیده نشده و یا در موردش اقدام موثری صورت نگرفته است دوره های بازآموزی برای روانشناسان و مشاوران است. سازمان باید از محل بودجه هایش امکانات لازم را برای کلیه روانشناسان و مشاوران در اقصی نقاط ایران عزیز فراهم سازد تا از این طریق با سرمایه گذاری سازمانی بتواند با به کار گیری اساتید مجرب به صورت دوره ای و منظم با برگزاری دوره ها سطح دانش و مهارت های روانشناسان و مشاوران را همواره بالا نگه دارد و به روز رساند. این یکی از خدمات و سرویس هایی است که سازمان باید برای اهل و خانواده خودش به نحو احسن فراهم سازد. این اقدام، در عین حال یکی از کارآمدترین روش ها برای برطرف ساختن ضعف هایی است که در بدنه رشته و حرفه ما وجود دارد و از لوازم آن رنسانسی است که باید برای تحققش اقدامات عاجل صورت گیرد.
نکته مهم دیگر که به خانواده بزرگ و شریف سازمان نظام مربوط می شود این است که در عصر و زمان سلطه خدمات مجازی و دولت الکترونیک، بسیاری از اقداماتی که باعث دردسر و زحمت کسانی که در تهران سکونت ندارند و برای اموراتی مجبور می شوند جور سفر به تهران را بکشند، توجیه پذیر نیست. باید در این خصوص هم در اسرع وقت فکری کرد و چاره ای اندیشید!
از اقدامات مهم دیگر که گرچه تلاش هایی برای آن صورت گرفته اما هنوز به نتیجه نرسیده، طرح بیمه خدمات رواندرمانی و مشاوره است. عزمی جدی لازم است تا این طرح از موانع تو در تویی که وجود دارد و متاسفانه بخشی از آنها سر در آخور منافع کسانی دارد که نمی توانند رونق حرفه ای و خدمات روانشناختی را ببینند، بگذرد و به نتیجه برسد.
پرتالیف ترین دانشمند ایرانی در حوزه علوم انسانی در مورد انگیزه و هدف اصلی ورود به صحنه انتخابات سازمان نظام و اینکه چرا آمده است، اعلام می کند:
من در صحبت هایم به این نکته اشاره کردم، ولی ممنونم که سوال کردید تا بهتر توضیح بدهم. تصور می کنم در این انگیزه و هدف یک تفاوت با سایر همکاران و نامزدهای انتخاباتی دارم. راستش من نیامده ام، آمدن و رفتن نیازی به من نداشت، دیگران بهتر از من آمدند و رفتند. من خیلی اهل آمد و رفت نیستم. من نیامده ام، من قیام کرده ام ، به پا خاسته ام تا به لطف خدا و حمایت قاطبه روانشناسان در معماری تجدید حیات نوین روانشناسی ایران به نقش و وظیفه علمی و تاریخی خودم عمل کنم. قیام کرده ام تا با تمام وجودم از این تهدید و هجمه بزرگی که علیه روانشناسی و مشاوره شده است، فرصتی تاریخی و طلایی برای رنسانس این رشته فراهم سازم. دوستان و همکاران من هر کدام توانمندی های ارزشمندی جهت تثبیت و استقرار سازمان نظام دارند و بدون من هم این سازمان را به جایگاه اصلی خودش ارتقاء خواهند داد، اما سازمان در این برهه تاریخی رسالتی بس بزرگتر بر عهده دارد و آن قیام شجاعانه علمی برای تجدید حیات روانشناسی و مشاوره ایران است. من برای تحقق این آرمان به پا خواسته ام.
تجدید حیات روانشناسی با آمدن و رفتن و با مذاکره و گفتگو و با نامه نگاری محقق نمی شود. همه این اقدامات ارزشمند هستند و باید با تمام ظرفیت پی گیری شود، اما تحقق آرمان بزرگ روانشناسی ایران زمین نیازمند قیام است؛ قیامی که باید از جبهه و پایگاه این سازمان شروع شود؛ قیامی که دستاوردش بازسازی شأن و جایگاه روانشناسی و شوکت و اقتدار علمی این “سرور علوم انسانی” باشد؛ قیامی که نتیجه اش بیداری آحاد ملت شریف ایران از مردم کوچه و خیابان تا مسولان تراز اول مملکتی نسبت به اهمیت و جایگاه رفیع این رشته در زندگی روزمره انسان ها و تاثیر انکارناپذیر آن در سلامت مادی و معنوی انسان ها باشد؛ قیامی که پیامدش درخشش جایگاه آکادمیک روانشناسی و مشاوره باشد تا از آن پس هر کس و ناکسی به خود اجازه ندهد که بخواهد برای آن تعیین تکلیف کند؛ و قیامی که آثارش در دین و دنیای ملت، در ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران، در فرهنگ و هنر ایرانیان و در خواب و بیداریشان متبلور شود.
باید قلمرو مرزهای این علم را از نو به گونه ای بسازیم تا برای همیشه از گزند این و آن مصون بماند؛ تا هیچ نااهلی حتی خیال تجاوز به آن را در سر نپروراند؛ تا همگان در برابر عظمتش سر تعظیم فرود آورند! تجدید حیات و تثبیت جایگاه واقعی روانشناسی شجره طیبه ای خواهد بود که ثمرات آن به حوزه های آکادمیک و دانشگاهی این علم و حوزه های وزارتی و سازمانی مرتبط محدود نمی شود. اگر در این مملکت روانشناسی در جایگاه رفیع واقعی خود قرار می داشت و مسولان آن را به درستی می فهمیدند؛ نه تنها هویتش وجه المصالحه بده بستان های سیاسی و صنفی اغیار قرار نمی گرفت، که برای آقایان و بسیاری از ارکان فشل و بی خاصیت و بل مضر این نظام در حکم شفا و نجات بود!
من این جا ناچارم یکی از مصیبت های بزرگ جامعه را بازگو کنم؛ مصیبتی که کاربرد صحیح اصول روانشناسی و مشاوره می توانست از آن جلوگیری کند. به نظام آموزش و پرورش این مملکت نگاه کنید. همان نظامی که بعد از خانواده باید کیفیت آموزش و سلامت تربیت فرزندان و نونهالانمان؛ همان هایی که چند سال بعد باید وارد سیستم آموزشی دانشگاهی شوند، را بر عهده داشته باشد؛ چه بلایی بر سر این استعدادهای انسانی می آورد! نظامی که باید با سطوح بالاتر آموزشی و تربیتی یعنی دانشگاه ها یکپارچه باشد (حتی از نظر سازمانی؛ چون معتقدم جداسازی تشکیلات سازمانی این دو وزارت هم صحیح نیست و می تواند عامل بخشی از این آسیب ها تلقی شود)، درون خودش هم تکه تکه شده؛ زیر سم های صاحبان قدرت و ثروت و فاقدان عقل و حکمت و درایت لگدکوب شده؛ و دود استرس های جانکاه این همه بی خردی و بی تدبیری نه تنها چشمان سلامت فرزندانمان را کور کرده که سلامت و آرامش را از والدینمان سلب نموده است (و البته جیب حرامیان را بس پر کرده است!).
این همه مصیبت را چه کسی می تواند با تک تک سلول هایش درک و تجربه کند جز روانشناس عالم و دردمند و درد شناس و درمانگر؟ شرح این مصیبت هر چه بگویم پایان ندارد، و این همه را انشاءالله با تجدید حیات روانشناسی و مشاوره در ایران می توانیم چاره کنیم. این مثال را زدم تا ببینید که سازمان نظام چه خدمات ارزنده ای می تواند به جامعه ارایه کند و شخصی که وارد این میدان می شود باید سودای این هدف های متعالی را در سر و در خواب و بیداریش بپروراند. چه کسانی می توانند بار سنگین این رسالت را بر دوش کشند؟
جهت عضویت در کانال هواداران آقای دکتر بشارت @drmabesharat را در تلگرام تایپ کرده و روی آن کلیک کنید.
پست های مشابه: